محل تبلیغات شما

هرگز بچه دار نخواهم شد.
ممکن است خیلی کارها انجام دهم اما هرگز بچه دار نخواهم شد.
بدنم خسته است. بیشتر روز را پشت صندلی شرکت نشسته ام اما کف پاهایم گزگز میکند. شبها میخوابم اما خسته تر بیدار میشوم. یک قوطی ویتامین دِ خریده ام. یکی را هم خورده ام. امیدوارم از آن باشد. دلم مشت و مال میخواهد.
من زنی قوی و عالم به قدرتم هستم، در عین حال که زنی خسته و عالم به آن نیز هم.
همه ی فکر و ذکرم شده مهاجرت. بروم. کار پیدا کنم و بعد از آن خستگی در کنم. انگار هیچ چیز جز رفتن حالم را خوب نمیکند. این روزها چشم به راه ایمیل سفارت هستم. دم به دقیقه این باکسم را چک میکنم.
لعنتیها بجنبید. من میخواهم بیایم و موفق شوم. میخواهم بیایم و بخوابم و خستگی در کنم.
چقدر دلم میخواهد تو بروی و موفق شوی "عط"، فقط خودت میدانی و بس.
یک همکاری دارم که خیلی خوب است. خیلی خوب میفهمد. دوست دارم اخلاقش را. می آید که بخندیم از ته دل میخندم با او. اما گاهی دست و پایم را گم میکنم. چرت و پرت می گویم. نمی توانم خود روانم نباشم. چیزی را بین بقیه میگویم خیلی خوب و خودم هستم اما برای او که میخواهم بگویم انگار یک جور دست و پایم را گم میکنم. با اینکه یقین دارم او هیچ میل و نظر خاصی به من ندارد. با اینکه میدانم خودم هیچ میل و نظری به او ندارم. ولی این حالت بی معنی را پیدا میکنم. بقیه ی همکارانم هم خیلی خوبند. من هم خیلی خوبم. قصد و غرضی هم نداریم. من هم بر این حالت مسخره مسلط خواهم شد. 

نگو دستم از دنیا کوتاه است

بجنبید من خسته ام

نوشته شده در یکم مهر

خیلی ,هم ,خسته ,ام ,میکنم ,یک ,خیلی خوب ,با اینکه ,خستگی در ,در کنم ,و عالم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها